بیچاره شریح قاضی

بیچاره شریح قاضی که اینگونه فتوای قتل حسین بن علی (ع) را صادر کرد که « چون حسین بن علی (ع)حج اکبر را نیمه رها کرده پس خونش مباح است» پس اتش ابدی را به جان خویش خرید.

شریح قاضی ندانست که حسین حج اصغر را رها کرده تا به حج اکبر برود.

آری برای حج، حاجیان به مکه می روند و حسین به کربلا

جز کعبه و کوی من مجاز است

هرجا که منم به از حجاز است

حاجیان ده روز در مکه و منا ساکن می شوند و حسین ده روز در کربلا

حاجیان در منا احرام می بندند و حسین در قتلگاه

حاجیان پس از احرام به سعی صفا و مروه می روند و حسین سعی بین خیمه گاه و قتلگاه را برپا می دارد

حاجیان پس از سعی صفا و مروه به طواف کعبه می روند و حسین به طواف خیمه ها

حاجیان برای تکمیل حج خود شتری، گاوی، گوسفندی قربانی می کنند اما حسین برای تکمیل حج اکبرش، خو را فدا می کند

فدیناه بذبح عظیم

حاجیان پس از قربانی، موی سر یا ناخن خویش را تقصیر می کنند و حسین چه زیبا سرش را و انگشتش را تقصیر می کند

باز هم باید گفت

بیچاره شریح قاضی

به استقبال شهدا برویم

سلام دوستان

روز شنبه شهرمان میزبان کبوتران خونین بالی هستند که میخواهند بار دیگر فضای شهرمان را با یاد و نام شهدا عطرآگین کنند.

میزبان شهدای غواص پس

با احترام،

با تمام وجودم،

با تمام احساس و علطفه ام،

سلام می کنم به 175 غواص شهید

به 175 غیور دست بسته

 

شیخ فضل الله نوری

سلام دوستان

11 مرداد سالروز شهادت شیخ فضل الله نوری است عکسی از ایشان را تقدیم می کنم

 

غزل 666

غزل 666

دل عاشق به پیغامی بسازد

بیاد نامه یا نامی بسازد

مرا کیفیت چشم تو کافیست

ریاضت کش ببادامی بسازد

ندارم ظرف می دل را بگوئید

سفالی بشکند جامی بسازد

اگر مرد است گردون بار دیگر

بدین ناپختگی خامی بسازد

قناعت بیش ازین نبود که عمری

بجامی دردی آشامی بسازد

چو من مرغی نکرده صید ایام

مگر کز زلف او دامی بسازد

دعا گو قحط شو «طالب» حریفی است

که ایامی به دشنامی بسازد

تقدیم عکس پرتره حاج سقا به ایشان

سلام دوستان

در ماه رمضان سال 1394 که حاج سقا یک شب برای اجرای تعزیه حضرت ابوالفضل (ع) به این روستا آمدند فرصت را غنیمت شمردم و عکسی از ایشان را از آلبوم عکس های خودم تقدیم ایشان کردم.

آغاز سال جدید طبری

امروز اول فردینه ما، شروع سال 1527 تبریه. مازندرون مردمون نوسال موارک.

 

مازندنومه، سرویس فرهنگی وهنری: امروز دوم امرداد 1394، برابر هسه با اول فردینه مای 1527 تبری یعنی 1527/1/1 و شروع سال نوی اما مازرونیا.

تبری تقویم، ساسانی تقویم هسته که دِوازّه ما دارنه، همه سی روزه: فردینه ما، کِرچه ما، هَره ما، تیره ما، مِلاره ما، شروینه ما، میره ما، اونه ما، ا‌رکه ما، دِه ما، وَهمِنه ما و نورزما.


اونه ما و ارکه مای میون پنج روز فاصله دَرِه که ونه نوم پَنجِک یا پتک روز جه معروف هَسّه و بِرابِری کِنده خورشیدی سال ِفروردین مای اولین پنج روز ره و اگِر سال کبیسه بوئه ۳۰ اسفند ما ره شیشک گِنّه.

تبری تقویم ِسرسال کبیسه‌گیری چارساله وسّه، شمسی تقویم جه ات‌کمه فرق پیدا کرده، همین وسه زمونی که ۲ مرداد ماه شمسی جه عیدی برسی‌یه، وه ره شمسی تقویم جه هماهنگ هاکردنه و امروز هم شروع سال نوی تبری هسه.

نوسال ما موارک.

به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم مهندس حسین کاشی و فرزند دلبندش

سلام دوستان

سالی با درد و دریغ در غم از دست دادن یکی از دوستانم گذشت. سالی پر از حسرت و افسوس.

هروقت به یاد حسین کاشی می افتم بی اختیار به یاد یکی از غزل های طالب می افتم. این غزل را با یاد و نام حسین کاشی تقدیم شما عزیزان می کنم

غزل 549

دل نقد جان به خاک در دلستان سپرد

بوسید آستانش و با بوسه جان سپرد

اندوه عشق بر در غم خانة دلم

قفلی زد و کلید بدست فغان سپرد

هر نقد عشوه ئی که لبش ز آستین فشاند

حسرت بدیده دیده بدل دل بجان سپرد

مست آمدم بسیر چمن ناگهان نسیم

رنگ از رخم ربود و ببرگ خزان سپرد

جز شعله سرکشی بکمند جهان نبود

آنهم بدست گرمی خویت عنان سپرد

نازم بهمت دل «طالب» که در بساط

هر جوهری که داشت بتیغ زبان سپرد

بارش برف در زمستان

سلام دوستان

امروز 12 بهمن سال 1392 در بامدادان بارش رحمت خدا به صورت برف آغاز شد برفی که دل سیاه شب را با سفیدی خود روشن کرد شاید برفی بیاید و سیاهی دل سنگین دلان روزگار را سفید کند اکنون که این متن را می نویسم هنوز بارش برف جریان دارد

غزل 60

چنین که تنگ ببر میکشد پلاس مرا

عجب که فقر نیارد بدین لباس مرا

چو اهل دل در جمعیتی دگر نزنم

که بس خوش آمده جمعیت حواس مرا

فتاده بر سر راه متاع کم قدرم

که بی رواجی من داشتست پاس مرا

خسم خسان جهان جمله قیمتم دانند

نه گوهرم که شناسند گهرشناس مرا

زر وبا زد شهرم بآتشم فکنند

که هیچکس نستاند بالتماس مرا

عجب که پیش خسان کج کنم چه گل گردن

اگر چه خوشه بگردن نهند داس مرا

اگرچه میکده ام پر کدورتم گوئی

نهاده اند ز خشت لحد اساس مرا

چو هجر دوست هراسان چه «طالبم» همه عمر

و زو گذشته نباشد بدل هراس مرا

یادکردی از شهدای ششم بهمن آمل

سلام دوستان

ششم بهمن سالروز واقعه خونین شهر هزار سنگر آمل و دفاع غیرتمندانه مردم آمل و شهدای این دفاع خونین خصوصا شهید سقا علیزاده را گرامی می دارم