تبریک میلاد امام علی النقی (ع)

سلام دوستان

میلاد با سعادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت را به همه شیفتگان حضرتش تبریک می گویم

تبریک عید سعید قربان

سلام دوستان

عید سعید قربان عید بندگی و اطاعت فرمان خدا و عید پانهادن بر شیطان درون بر همه مبارک باد

مصاحبه ای از حاج حسن مصفا با خبرگزاری فارس

گفت‌وگوی فارس با پیرغلام تعزیه مازندران:

نذر امام حسین (ع) هستم/گروه‌های جدید به تعزیه آسیب می‌زنند

خبرگزاری فارس: «حاج حسن مصفا» هر کاری که بگویی در راه تعزیه انجام داده است، از روزی که او را نذر حسین (ع) کرده‌اند تا روزی که در معرفی‌اش به عنوان 14 پیرغلام اهل‌بیت فیش و هزینه سفر خانه خدایش را به پیرمرد دیگری بخشید.

 

به گزارش خبرگزاری فارس از آمل، آشنایی با یکی از پیرغلامان تعزیه مازندران تنها به بهانه دیدن یک عکس فراهم شد. چهره‌ای از مردی در نقش حضرت ابوالفضل (ع) با لباسی سراسر سبز بهانه خوبی بود به سراغ مردی بروم که نامش را نیز «سقا» گذاشته‌اند.

حاج حسن مصفا هر کاری که بگویی در راه تعزیه انجام  داده است از روزی که او را نذر حسین (ع) کرده‌اند تا روزی که در معرفی‌اش به عنوان 14 پیرغلام اهل‌بیت فیش و هزینه سفر خانه خدایش را به پیرمرد دیگری بخشید.

او بزرگ شده این خانواده و این خاندان است اگر چه نذرش کرده‌اند، اما او نیز رسم ادب به جای آورده که امروز با وجود کهولت سن و بیماری‌های متعددش هنوز هم مجالس تعزیه‌اش در سراسر مازندران مشتاقانی زیاد دارد. در کار او هم دست زیاد شده است که گلایه دارد از ورود تعزیه‌خوانانی که شاگردی نکرده و رسم ادب به خاندان اهل بیت را نیاموخته‌اند.

نیم قرن تعزیه خوانی برای مردی که سن شناسنامه‌ای وی 66 است اما می‌گوید بیش از 75 سال سن دارد از او گنجینه‌ای ارزشمند می‌سازد برای تاریخ تعزیه مازندران.  مردی که تنها یکی دو نفر دیگر مانند او از سال‌های اصیل و گذشته‌های دور تعزیه مازندران باقی مانده‌اند و در واقع او و هم قطارانش آخرین نسل از پیرغلامان تعزیه استان به شمار می‌روند.

روزهای زیادی طول می‌کشد تا بتوانم زمان مصاحبه با سقا را هماهنگ کنم، روزی در  تهران مجلس تعزیه داشت و این هفته نیز در قائمشهر و هفته بعد شاید چالوس. روزهای این پیر تعزیه مازندران در مجالس امام حسین(ع) می‌گذرد و خودش می‌گوید وقتی مجلسی نداشته باشد از چهاردیواری خانه‌اش بیرون نمی‌آید چون اعتقاد دارد بسیاری از کارها و رفتارها در شان نوکران این خاندان نیست. پیرمردی با مو و محاسن روشن اما دست‌ها و پاهایی لرزان از گذر زمان؛ این هفته پای گفت‌وگویش نشستم تا به بازخوانی بخشی از فعالیت‌های او در تاریخ تعزیه مازندران پرداخته باشیم.

 

ادامه نوشته

تسلیت شهادت جوادالائمه

سلام دوستان

ساروز شهادت جوادالائمه امام محمدتقی را خدمت دوستدارن حضرتش تسلیت عرض می کنم. شعری از علی اکبر لطیفیان در سوگ حضرت برایتان قرار می دهم شاید ...

این­ها به جای اینکه برایت دعا کنند

کف می زنند تا نفست را فدا کنند

یا جای اینکه آب برایت بیاورند

همراه ناله­ی تو چه رقصی به پا کنند

باید فرشته ها، همه با بال­های خود

فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند

هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند

تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند

این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن

اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند

بال فرشته های خدا هست پس چرا؟

این چند تا کنیز تو را جابجا کنند

حالا که می­برند تو را روی پشت بام

آیا نمی­شود که کمی هم حیا کنند

تا بام می­برند که شاید سر تو را

در بین راه، با لبه­ای آشنا کنند

حالا کبوتران پر خود را گشوده اند

یک سایبان برای تنت دست و پا کنند


 

غزل 55

بسکه شد خاک عزیزان جسم غم پرورد ما

از سر آتش غبار آلوده خیزد گرد ما

کاه گل پون تر شود بوی خوش آید بر مشام

این رقم زد عشق بر روی غبار آلود ما

رشتة آمیزش از شمع ما بگسسته باز

زآن گریزانند از هم جمله تار و پور ما

بسکه آهنگش جگر کاو است و طرزش دلخراش

گوش میگیرد سپهر از نغمة داود ما

بسکه از مغز محبت استخوان پر کرده ایم

بوی مهر آید چو بر آتش گذاری عود ما

غم نداریم از هزاران غبن در بازار عشق

چون زیان ماست در سودای خوبان سود ما

چون برافروزیم از غیرت ملایم تر شویم

خلق ابراهیم دارد آتش نمرود ما

در ترقی گرچه (بیدانجیر) را مالیده ایم

خنده دارد سرو بر نشو و نمای زود ما

زادن ما بود آبستن بمرگ هر نشاط

عیشهای روز ماتم شد شب مولود ما

دوست میداند که ما دستی اگر برداشتیم

آستین بر جان فشاندن بود این مقصود ما

بسکه چون طالب ز سامان عبادت مفلسیم

جرم ما پهلوی طاعت مینهد معبود ما

گزارش تصویری تعزیه حضرت ابوالفضل با اجرای حاج سقا مورخ 12/04/92 در روستای خراسانی محله

سلام دوستان

خوشبختانه پس از چند ماه توانستم سری عکس های تعزیه امسال را برای شما عزیزان آپلود کرده و در وبلاگ واگویه های یک کتابدار قرار دهم. امیدوارم مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد.

مسلم ذاکری در نقش امام حسین و مهدی شورانگیز در نقش حضرت زینب

رضا رضوانی

حاج حسن مصفا معروف به حاج سقا در نقش حضرت ابوالفضل

ادامه نوشته

غزل 54

جان فارغ ز تن بس است مرا

گل دور از چمن بس است مرا

بوطن گر نمیرسد دستم

آرزوی وطن بس است مرا

پیرهن گو مشو نصیب تنم

حسرت پیرهن بس است مرا

دست اگر نیست گو مباش چه تن

دستگاه سخن بس است مرا

چشم بر پیرهن ندوخته ام

انتظار کفن بس است مرا

زلف پرچین میاد گو بکفم

خاطر پرشکن بس است مرا

تیغ بیرون کنم ز کف طالب

که زبان در دهن بس است مرا