تسلیت برای فرارسیدن ماه محرم
فرارسیدن ماه محرم ماه عزای سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش بر همگان تسلیت باد.
فرارسیدن ماه محرم ماه عزای سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش بر همگان تسلیت باد.
غزل 71
در سلسلۀ زلف چه داری دل ما را
زنجیر بپا کس نزند مرغ هوا را
ما غنچه دردیم بگلزار جهان لیک
زآشفتگی دل نشناسیم صبا را
چون شیشه در این میکده صدبار شکستیم
وانگه بدل از بیم نهفتیم صدا را
باز آن کف پا را سر و کاری به نگار است
از پردۀ چشمم گذرانید حنا را
تا جز تو حریفیش گشادن نتواند
خواهم گرۀ دل زنم آن بند قبا را
سرویکه بشمشاد تو همدوش برآید
از شرم فراموش کند نشو و نما را
تو سبحۀ صد دانه بکف گیر از آن زلف
تا بر تو شمارد دلم این آبله ها را
مطرب گرۀ دل نشود باز بمضراب
بیهوده بزحمت مفکن عقده گشا را
ای عیش تو در خانۀ عشاق نگنجی
رو تنگ مکن بر من ماتم زده جا را
گویند که خوش زاهد و عابد شده «طالب»
این حرف بگوشم مرسانید خدا را
سوگنامه ای بر شهدای منا
لبیک ...
اللهم لبیک ...
لبیک ...
لا شریک لک لبیک
ان الحمد و النعمه لک و الشکر
لا شریک لک
لبیک ....
سلام بر شهدای مکه و منا
سلام بر وارثان خون خدا
سلام بر قربانیان فاجعه منا
سلام بر سفیران کشته شده در سرزمین خدا
چه زیباست عروج حاجیانی که به دعوت حق به منزلگه عشق و وادی جنون رسیدند و چه زیبا مهمان صاحب «خانه» شدند.
مگر نه این است که میزبان مسئول جان و مال مهمان است و اگر این حدیث قدسی را یکبار با گوش جان زمزمه کنیم چه زیبا می شود:
من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته
ترجمه:آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم
پس سلام بر ثارالله
سلام بر حاجیانی که خدا خونبهایشان است
سلام بر شهدایی که اکنون بر سر سفرۀ رحمت بیکران حق جای گرفته اند.
یاد و نامشان گرامی
عباس میرزاآقازاده خراسانی
مهرماه 1394
بیچاره شریح قاضی که اینگونه فتوای قتل حسین بن علی (ع) را صادر کرد که « چون حسین بن علی (ع)حج اکبر را نیمه رها کرده پس خونش مباح است» پس اتش ابدی را به جان خویش خرید.
شریح قاضی ندانست که حسین حج اصغر را رها کرده تا به حج اکبر برود.
آری برای حج، حاجیان به مکه می روند و حسین به کربلا
جز کعبه و کوی من مجاز است
هرجا که منم به از حجاز است
حاجیان ده روز در مکه و منا ساکن می شوند و حسین ده روز در کربلا
حاجیان در منا احرام می بندند و حسین در قتلگاه
حاجیان پس از احرام به سعی صفا و مروه می روند و حسین سعی بین خیمه گاه و قتلگاه را برپا می دارد
حاجیان پس از سعی صفا و مروه به طواف کعبه می روند و حسین به طواف خیمه ها
حاجیان برای تکمیل حج خود شتری، گاوی، گوسفندی قربانی می کنند اما حسین برای تکمیل حج اکبرش، خو را فدا می کند
فدیناه بذبح عظیم
حاجیان پس از قربانی، موی سر یا ناخن خویش را تقصیر می کنند و حسین چه زیبا سرش را و انگشتش را تقصیر می کند
باز هم باید گفت
بیچاره شریح قاضی