روز جمعه 16/2/90 توفیقی نصیب شد تا به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بروم. البته بماند مشکل طی مسیر از بابل تا تهران و از تهرانپارس تا مصلی نماز جمعه تهران که حجم انبوه مراجعه کنندگان در مترو چنان بود که بدون اغراق از زمان پیاده شدن از قطار مترو تا رسیدن به درب خروجی حدود 20 دقیقه در فشار جمعیت تمام استخوانهایم خرد شد. ئارد محوطه مصلی شدم. چه اطلاع رسانی شفافی!!!!!!!!!! تنها یک بروشور چاپی که نقشه محوطه مصلی را نشان می داد. با تهیه یک نقشه آنهم با چالاکی زیاد به سمت سالن ناشران عمومی رفتم.
چه نظمی واقعاً باید به دست اندرکاران نمایشگاه تبریک گفت: بهترین بلبشو بازار کتاب.!!!!؟؟
نظم الفبایی ناشران!!!! که در نوع خود بی بدیل بود. راستی ناشران بر اساس اسم رسمی خود مرتب شده بودند یا بر اساس تعداد کتاب خود و یا بر اساس اسم معروف و شمهور و یا اسم مختصر خویش.
البته برگزارکنندگان نمایشگاه بیست و چهارم اعجازی بی بدیل در این عرصه به منصة ظهور رسانیدند و آن اختلاطی از موارد بالا بود.
راستی چرا کسی نسبت به عدم حضور ناشرین بزرگ و معتبر اعتراضی نمی کند؟
چرا کسی نسبت به ناشرینی که در نمایشگاه دارای غرفه هستند ولی حضور فیزیکی ندارند معترض نمی شود؟
چرا کسی به عدم اطلاع رسانی دقیق مسئولین نمایشگاه اعتراضی نمی کند؟
چرا وقتی یک مراجعه کننده وارد نمایشگاه می شود نمی داند که آیا ناشر مورد نظرش در نمایشگاه حضور دارد یا خیر؟ آیا کتاب مورد نظرش در نمایشگاه موجود است یا خیر؟
راستی آیا در عصر جهانی ارتباطات نمی توانیم این اطلاعات اولیه را در سایت اینترنتی نمایشگاه البته قبل از افتتاح آن قرار دهیم تا مراجعه کنندگان کمتر دچار سردرگمی شوند و یا اینکه خرید از راه دور را هم راه اندازی کنیم تا یک فرد شهرستانی مثل بنده به امید خرید کتاب کیلومترها دچار زحمت نشده و از موهبت نمایشگاه نیز بی بهره نماند.