غزل 70

باز نوای امید، زد دل مأیوس ما

قهقهه کبک شد، گریه طاوس ما

از گل حرمان ما، رست گل وصل دوست

زمزمه شکر گشت، نغمه افسوس ما

داد فغان داد دل، گشت چو محمل پدید

صیت جرس پست کرد، ناله ناقوس ما

سینه ما بسکه یافت روشنی از شمع دل

کعبه پروانه گشت، ناله ناقوس ما

از دل ما صد شکست، کرد پدیدار چرخ

شیشه گری کو بساخت، شیشه فانوس ما

تا بره او شدیم، خاک نسیم بهار

لب کند از غنچه وام، بهر زبان بوس ما

بسکه چو «طالب» در، عیش و طرب بسته ایم

کنج قفس گلشن است، بر دل محبوس ما