سلام دوستان

فرارسیدن عید فطر بر همه شما مبارکباد

غزل 53

کاش در خاطر فتد خورشید تابان مرا

کامشب از پرتو برافروزد شبستان مرا

خانه روشن میکنم امشب عجب نبود ز یار

گر چراغانی کند تاریک زندان مرا

تا ز هر دستی دری بگشایدم بر دل ز خاک

در جنون صد دست میباید گریبان مرا

روز آئین بندی تاریک بازار دل است

از متاع غم بیارائید دکان مرا

ای مصور شکل زلف یار در خاطر میار

چون نگاری صورت حال پریشان مرا

بیم ویرانیست از سیلش بترس ای باغبان

چون کنی خار سر دیوار مژگان مرا

ایکه با عرشم مقابل میکنی از روی قدر

پاس عزت دار ناگه نشکنی شأن مرا

بر مشام آید نسیم گل ز وصف روی دوست

طالب ار برهم زنی اوراق ویران مرا