به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران

به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران

هر ساله که به ماه اردی بهشت می رسیم تازه یادمان می آید که فرهنگ کتابخوانی مان چقدر عقب افتاده است و همزمان به افتتاح نمایشگاه کتاب تمام طبیبان دولتی و خصوصی دست بکار می شوند تا بیماری به نام فرهنگ کتاب و کتابخوانی را معالجه و درمان کنند.

جالب است که تمام نشریات، رادیو و تلویزیون و تمام اصحاب تریبون های آزاد اندیشی و غیره و ذالک جمع می شوند و دارو تجویز می کنند و جالب آنکه هر گروه داروی خود را شفابخش و گروه دیگر را .... معرفی می کند.

جالب تر آنکه بعضی از مسئولین محترم تازه بیاد آمار و ارقام می افتند و می گویند که امسال فرهنگ ما غنی تر شده چون فلان قدر ناشر در نمایشگاه شرکت کرده اند و این یعنی اوج تریپ فرهنگ اونم از جنس کتابخوانیش.

در طول برگزاری نمایشگاه عده ای برای رسیدن به پست های بالاتر مراسم تجلیل از رؤسای حاضر و غایب خویش را با کبکبه و دبدبه فراوان برگزار می کنند تا شاید رؤسای خود را نمکگیر کرده و حکم صندلی ریاست و معاونت و ... را از آن خود کنند. جالبترین قسمت این برنامه مراسم اختتامیه است که از آبدارچی هم تجلیل می شود ....

بعد از نمایشگاه تمام دغدغه های فرهنگ کتابخوانی مان در یک گونی کنفی گذاشته می شود تا سال آینده و نمایشگاه دیگر. انگار نه انگار که دغدغه ای داشتیم و ...

راستی چند مدت پیش خبرگزاری های در باره کتابخانه فاطمه ها نوشتند. آیا کسی هست صدای محتضری رو به موت به نام کتابخانه های روستایی را بشنود. روی سخن من با مسئولین خوش تیپ و خوش لباس فرهنگی خصوصا انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران است آیا هنوز وجدان درد نگرفتید ...

آیا هنوز زمان آن نرسیده که دانشجویان دوره کاردانی و کارشناسی دوره های کارورزی خود را در کتابخانه های روستایی بگذرانند .

آیا واقعا دیگر کتابخانه ای از نوع روستایی برایمان بجا مانده است

بیایید یک بار با خود صادق باشیم

«فاطمه‌ها» کوچک‌ترین کتابخانه ایران

«فاطمه‌ها» کوچک‌ترین کتابخانه ایران

مهر- کوچک‌ترین کتابخانه کشور، کتابخانه‌ای روستایی به نام «فاطمه‌ها» است که دو سال پس از آغاز به کار خود هنوز از ساختمان مناسب و حتی قفسه برای چینش کتاب برخوردار نیست.

برای نوشتن از محرومیت فرهنگی در کشورمان می‌شود ساعت‌ها قلم فرسایی کرد و مقاله‌ها و یادداشت‌های زیادی نوشت. حتی می‌شود تنها برای «میم» محرومیت شاهد و مثال‌های فراوانی آورد. می‌شود گفت کوچک‌ترین کتابخانه ایران برای اعضایش نه کتاب مناسبی دارد، نه ساختمان و نه قفسه‌ای حتی؛ می‌توان نوشت حقیقت، تلخ‌تر از واژه‌هایی است که بخواهند درباره آن بنویسند.

تلخ که می‌گویم، یعنی یک اتاق و تعدادی کتاب در روستایی در دل کویر که نه می‌دانی دلخوش به تعداد کتاب‌هایش باشی یا دلگرفته از ناخوانا بودن آنها.

تلخ که می‌گویم، یعنی روستایی که کسی حتی برای کتابخوانی هم کودکانش را قابل نمی‌داند و انگار آنجا را مکانی برای رها شدن از تعدادی کاغذ باطله کشف کرده‌‌اند.

تلخی یعنی اینکه بدانی «کتابخانه فاطمه‌ها»، کوچک‌ترین کتابخانه کشور با 112 عضو و 4 هزار عنوان کتاب اهدایی به آن، تنها در یک اتاق 12 متری بدون حتی قفسه‌ای برای مرتب کردن کتاب‌ها برای امانت دادن به اعضا به حیات خود ادامه می‌دهد؛ کتابخانه‌ای در میان کویر، در روستای «دهگهان» از توابع شهر رودبار از توابع استان کرمان با نزدیک به 4 هزار نفر جمعیت.

شهرستان رودبار در استان کرمان، شهرستان بلاخیزی است؛ مثل همزاد ‌شمالی‌اش. گرمای کویر بر تن و صورت همه اهالی شهر زخم می‌زند. زخم اما روی سیاه مردمان کویر را تنها آفتاب نمی‌سوزاند که انگار زمین هم هر از گاهی برای خالی شدن دردهایش از این گوشه از خاک را انتخاب کرده و می‌لرزاند.

رودبار شمال باشد یا جنوب، شهر زلزله است، شهر آفتاب از توابع استان کرمان است. دقیق‌ترش در جنوب شرقی استان کرمان است و با 4 هزار نفر سکنه و کوچکترین کتابخانه کشورهم از قضا در همین خاک بلاخیز و در روستایی فراموش شده‌تر از خود شهر سعی در حیات خود دارد.

کتابخانه‌ «فاطمه‌ها» تنها یک دیوار خشت و گلی است. یک اتاق سه در چهار با یک قفسه زنگ زده و یکی دو تا میز و اتاقکی در پشت آن که فاطمه مشکاری، کتابدار کوچک این کتابخانه می‌گوید: انبار نگهداری کتاب‌های بلا استفاده‌ای است که به ما هدیه شده است. کتاب‌هایی که مناسب سن بچه‌های روستا نیست، ولی مردم به ما داده‌اند.

ماجرای کتابخانه فاطمه‌ها از تلاش سه کودک برای کتابخوان کردن کودکان روستای «دهگهان» از توابع شهرستان رودبار در جنوب استان کرمان شروع می‌شود. سه دختر بچه 10 ساله که از قضا نام هر سه فاطمه است، اول تیرماه 1389 حدود 40 عنوان کتابی را که جمع‌آوی کرده‌اند در اتاقک کوچک خشتی که در روستا به آنها داده می‌شود، راه می‌اندازند؛ اتاقکی که خود داغ زلزله بر تن دارد و معلوم نیست تا کی می‌تواند بر پای خود بایستد و سایه‌بان کتاب‌های فاطمه‌ها باشد.

ساختمان کتابخانه که اتاقی گلی و سقفی چوبی در ابعاد سه در چهار بیشتر نیست، از طرف یکی از اهالی روستا به نام فرزاد میرشکاری برای راه‌اندازی کتابخانه به فاطمه‌ها واگذار می‌شود. ساختمانی که قبل از این مغازه‌ای بوده و متروکه شده و حالا با چیدن 40 جلد کتاب در قفسه‌ای زنگ‌زده در این اتاق، ‌کار خود را شروع می‌کند.

فاطمه‌ها هر روز بعد از مدرسه به کتابخانه می‌روند و رفته رفته کودکان روستا را به کتابخانه دعوت می‌کنند و امروز کتابخانه فاطمه‌ها که در روز نخست سه عضو داشت، صاحب 112عضو و 4 هزار عنوان کتاب شده ‌است. کتاب‌هایی که فاطمه مشکاری 11 ساله می‌گوید: آنها را روی زمین و روی هم چیده‌ایم و به کودکان روستا امانت دهیم.

به سراغ فرزام میرشکاری می‌رویم. پیدا کردنش کار سختی نیست. با لهجه شیرین اهالی کویر از آن سوی خط می‌گوید: در این چند سال نامه زیاد نوشتیم که لااقل به ما قفسه‌ای بدهند. ما را زیاد دعوت کردند که از مشکلات این کتابخانه بگوییم، اما نتیجه این شد که تنها جمعی از مردم که صدای ما را شنیدند، برای کتابخانه کتاب ارسال کردند، ولی این کتاب‌ها هم به طورعمده به درد بچه‌های ما نمی‌خورد.

او ادامه می‌دهد: اکثر این کتاب‌ها یا برای مخاطب بزرگسال هستند و یا کتاب‌های علمی و یا کتاب‌هایی به زبان غیرفارسی. گویا صاحبانش می‌خواستند از شر آنها راحت شوند.

میرشکاری می‌افزاید: کتاب‌های کتابخانه فاطمه‌ها الان روی هم چیده می‌شود. فضای اتاق برای نشستن هم دیگر جا ندارد. بارها از من پرسیده شده که مشکل چیست؟ من هم از طرف این بچه‌ها گفته‌ام که نه ساختمان خوبی داریم و نه قفسه‌ای و نه کتابی. اما کسی کاری نکرد و کتابخانه همچنان در فضای ابتدایی خود و در همان اتاق کاهگلی برپاست.

آخرین صحبت میرشکاری در پاسخ به سئوالی درباره کمک به تجهیز این کتابخانه با این پاسخ همراه می‌شود: به هر جایی بگویید نامه نوشتیم؛ ارشاد. کانون پرورش و ... اما پاسخی به ما ندادند. انگار ما دیده نمی‌شویم.

فاطمه مشکاری 11 ساله یکی از فاطمه‌های رودبار است. خودش می‌گوید، روزی دو نیم تا سه ساعت در کتابخانه است. صدایش را از پشت تلفن می‌شنویم. ساده و صمیمی و البته هیجان زده: من سه سال است که بعد از مدرسه می‌آیم کتابخانه. فاطمه‌ها هم می‌آیند، ولی راهشان دورتر است و الان کنار من نیستند.

از او می‌پرسم که کتابخانه شما چطور کار می‌کند؟ می‌گوید: هر روز از ساعت 2 و نیم تا 5 اینجاییم. بچه‌های زیادی هم می‌آیند. فکر می‌کنم روزی 20 نفر بشوند.

از کتاب‌هایشان می‌پرسم. می‌گوید: کتاب هست اما قدیمی. برای بزرگترهاست بیش‌تر. آنها را به ما هدیه داده‌اند. ولی بچه‌ها شعر و قصه می‌خواهند که نداریم. یعنی کم داریم. یک اتاقکی درست کردیم که بیش‌تر انباری است. کتاب‌ها را چیده‌ایم توی آن. البته یک پنکه دستی هم داریم و تعدادی هم کارت عضویت برای بچه‌ها درست کرده‌ایم.

از فاطمه سئوال می‌کنم خودت هم دوست داری داستان بنویسی؟ می‌گوید: بله

می‌پرسم داستان چی که می‌گوید: داستان گنجشک‌ها... داستان کلاغ‌ها... داستان ... خیلی چیزهایی که یادم نیست.

همه این اتفاقات را در 2 سال گذشته در کنار انواع و اقسام آمار ارسال کتاب و تجهیز کتابخانه‌های کشور و گزارش‌های مطول از مراسم‌هایی که به عنوان روز و هفته و ماه کتاب در کشور برگزار می‌شود، می‌گذاریم و تنها و تنها تلخی کاممان ‌افزوده می‌شود.

بد نیست مسئولان متولی در حوزه خرید و ارسال کتاب به نقاط مختلف کشور که همیشه حاضر به یراق در آستین خود آماری از خرید و ارسال کتاب به هر نقطه از کشور دارند، پاسخ دهند که کتابخانه فاطمه‌ها در کجای آمارهای آنها قرار گرفته است و آیا تامین بودجه‌ای برای ساختن یک اتاق بزرگ‌تر و خرید چند قفسه آهنی برای آنها کار دشواری است

تغییر نام جالب رشته کتابداری به مهندسی بعد از دوسال

پس از دو سال کش و قوس، سرانجام نام رشته کتابداری به مهندسی ناوبری اطلاعات تغییر یافت.

مهر گزارش داد: در آخرین جلسه سال 1390 شورای برنامه ریزی و توسعه رشته‌های دانشگاهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نام جدید رشته کتابداری با اکثریت قاطع آراء اعضای شورا به تصویب حاضران رسید. در این جلسه که در تاریخ 28/12/1390 برگزار شد، نام جدید رشته با اکثریت قاطع آراء اعضای شورا با عنوان «مهندسی ناوبری اطلاعات» به تصویب حاضران رسید.

 

این نام از بین 33 پیشنهاد انتخاب شده است که از جمله آنها می‌توان به علوم اطلاعات، دانش شناسی، مدیریت اطلاعات و دانش ناوبری اطلاعات و ارتباطات اشاره کرد.

 

نام جدید رشته کتابداری برای تصویب نهایی به شواری عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده و در صورت تصویب نهایی در این شورا، سازمان سنجش آموزش کشور موظف خواهد بود برای سال تحصیلی آینده با عنوان جدید یعنی «مهندسی ناوبری اطلاعات» در مقاطع مختلف تحصیلی ظرفیت اعلام کند.

 

این در حالی است که برنامه نهایی و بازنگری شده دوره کارشناسی رشته کتابداری حدود 2 سال پیش در جلسه کمیته برنامه ریزی کتابداری و اطلاع رسانی که با حضور مهراد، حری، فرج پهلو، شعبانی، حسن زاده، فتاحی و برادر تشکیل شد، به تصویب رسید.

فتاحی در آن زمان سه نام‌ «مدیریت اطلاعات و علوم کتابداری»، «علوم کتابداری و مدیریت اطلاعات» و «علوم اطلاعات و کتابداری» را برای رشته کتابداری پیشنهاد کرده بود.

همه فوت‌ و‌ فن‌هاي‌ كتابخوان‌ كردن فرزندان

هر وقت با خانواده تازه‌ای آشنا شدید و خواستید سطح فرهنگی آنها را بسنجید تا بفهمید به ادامه ارتباط و آشنایی بیشتر می‌ارزند یا نه، از آنها درباره سرانه مطالعه و كتاب‌هایی كه خوانده‌اند، بپرسید.
اگر گفتند اهل مطالعه نیستند، اگر گفتند كتاب، جایگاهی در منزلشان ندارد، اگر گفتند تنها تفریح‌شان تماشای تلویزیون است و با روزنامه‌خوانی و كتابخوانی غریبه‌اند، بی‌معطلی از آنها فاصله بگیرید، چون خانواده منهای مطالعه یعنی خانواده‌ای با سطح فرهنگی پایین، قضاوت‌های نادرست، ناآگاهی و شناخت محدود از محیط اطراف، دایره لغوی بسیار محدود، ناتوانی در تحلیل مسائل، ضعف رویارویی با مشكلات، كم‌تجربگی، بیگانگی با مهارت‌های زندگی و... .

ادامه نوشته

عشق به مطالعه دروازه ی دنیای یادگیری

عشق به مطالعه دروازه ی دنیای یادگیری، فرهنگ و اندیشه را به روی نوجوانان می‌گشاید. در ایجاد این عشق و تعمیق و تبدیل آن به نیاز معنوی کودک و نوجوان، خانواده، گروه همسالان، آموزگاران و کتابداران نقش مهمی دارند.

در کشور ما به ‌ویژه در سال های پایانی دبیرستان ،مطالعه ی غیردرسی و  تشویق دانش ‌آموزان به مطالعه ی آزاد اغلب با مقاومت پدران و مادران روبه‌رو می‌شود. به نظر آن ها فرزندان شان باید روی خواندن درس‌ها تمرکز کنند، در ساعات فراغت تست بزنند و برای کنکور آماده شوندو مطالعه ی آزاد مانع موفقیت فرزندان شان در کنکور می شود. فشار درس ها و اضطراب کنکورهم به حدی است که خود دانش‌آموزان نیز گرایشی به مطالعه نشان نمی‌دهند و تنها کسانی به مطالعه ی غیر درسی ادامه می دهندکه از کودکی عادت به کتابخوانی داشته اند.

با توجه به این مشکلات، لازم می دانم شیوه‌های علاقه‌مند کردن نوجوانان ۱۱ تا ۱۶ ساله به مطالعه و راهکارهای عملی در این زمینه را برای پدران، مادران و آموزگاران در دو بخش ارایه کنم:

IMGA0205.JPG

دانش آموزان دبیرستان صدرا - بابل

ادامه نوشته

تاریخچه وهابیت و تخریب فبور ائمه بقیع

نويسنده: داود الهامي
بيانيه علماي مكه و نجد
علماي مكه در راس آنها، شيخ عبدالقادر شيبي كليددار خانه كعبه، به ديدن ابن‏سعود آمدند، ابن سعود سخناني ايراد كرد و در ضمن آن از دعوت محمد بن عبدالوهاب ياد كرد و اظهار داشت كه احكام ديني ما، طبق فقه احمد بن حنبل است، حال اگر اين سخنان در نزد شما پذيرفته است، بياييد تا براي عمل كردن به كتاب خدا و سنت‏خلفاي راشدين با يكديگر بيعت كنيم. همه با او بيعت كردند.

سپس يكي از علماي مكه، از ابن سعود درخواست كرد كه مجلسي ترتيب بدهد تا علماي مكه و نجد در اصول و فروع به مباحثه بپردازند، وي اين پيشنهاد را پذيرفت و در روز يازدهم جمادي‌الاولي، پانزده نفر از علماي مكه و هفت نفر از علماي نجد، اجتماع كردند و مدتي باهم بحث كردند و در پايان بيانيه‏اي از طرف علماي مكه صادر شد، مبني بر اين كه در پاره‏اي از مسايل اصولي، ميان علماي مكه و علماي نجد، موافقت گرديد، از جمله اين كه هركس ميان خود و خدا واسطه قرار دهد، كافر است و تا سه بار توبه داده مي‏شود و اگر توبه نكرد، بايد كشته شود. ديگر ساختمان بر روي قبور و چراغ روشن كردن در اطراف قبور و نماز خواندن در كنار آنها است. و نيز اگر كسي خدا را به جاه و مقام كسي بخواند، مرتكب بدعت‏شده و بدعت در اسلام حرام است. (1)
حرام ويران ساختن مقابر و مشاهد حجاز به دست وهابي‌ها وقتي كه وهابي‌ها وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب كردند، چنان كه اين كار را يكبار ديگر نيز انجام داده بودند و هنگامي كه وارد مكه شدند، قبه‏هاي قبرهاي عبدالمطلب جد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ابوطالب عموي پيامبر و خديجه ام‏المؤمنين (همسر اول پيامبر) و همچنين بناي زادگاه پيامبر و فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ را با خاك يكسان نمودند.
در جده قبه قبر حوا را ويران ساختند و به‏طور كلي تمام مقابر و مزارات را در مكه، جده و طائف و نواحي آنها از بين بردند و زماني هم كه مدينه را محاصره كرده بودند، مسجد و مزار حمزه و مقبره شهداي احد را كه بيرون شهر بود، خراب كردند.



ادامه نوشته

45 روز از انتقادهاي صریح رهبر انقلاب از وضعیت کتابخوانی گذشت

معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به تازگی با ارسال گزارشی به رسانه‌ها مدعی شده است که «یک پنجم کل کتاب‌های پس از انقلاب در 2 سال گذشته منتشر شده است». این در حالی است که با وجود طرح این ادعا، وضعیت کتابخوانی در کشور، 45 روز قبل با انتقادهای صریح رهبر معظم انقلاب روبرو شده بود.

به گزارش مهر، ارائه گزارش‌هایی درباره وضعیت کتابخوانی و نرخ مطالعه در ایران، همواره محل بحث و نقد در افکار عمومی بوده است. البته این گزارش‌ها ـ که بعضاً به بیلان‌های کاری مدیران فرهنگی در وزارت ارشاد، نهاد کتابخانه‌های عمومی و خانه کتاب تبدیل شده است ـ با وجود دربرگیری نقاط مثبت و امیدآفرین، خود موجب حساسیت مردم و رسانه‌ها نسبت به وضعیت مطالعه در کشور شده است.

ادامه نوشته

روش هایی برای کتابخوان کردن کودکان

ما در عصری زندگی می‌کنیم که وجود تلویزیون، رایانه و بازی‌های کامپیوتری علاقه کودکان به خواندن کتاب‌ها را کاهش داده است اما چاره چیست، چطور باید کودکانمان را کتاب خوان کنیم؟

به گزارش جهان؛ کارشناسان مسایل کودک 5 راه توصیه می‌کنند که با کمک و به کارگیری آنها می‌توانید کتاب‌ خواندن را به یک لذت برای فرزندتان تبدیل کنید:

 

کتابخوانی (3).jpg

ادامه نوشته

سرانه مطالعه در ایران ؛ 76 دقیقه

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سرانه مطالعه کشور را در مجموع 76 دقیقه ذکر کرد و این میزان را نامطلوب دانست.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، آقای حسینی در گفتگوی ویژه خبری چهارشنبه شب شبکه دو سیما با توجه به شرایط کنونی تولید و نشر کتاب و آمارهای مطالعه گفت: سرانه غیرتکلیفی مطالعه در ایران 18 دقیقه است که به اضافه 12 دقیقه مطالعه دعاها و زیارت ها و نشریات، سرانه مطالعه کشور در مجموع 76 دقیقه است که مطلوب نیست.


ادامه نوشته

حاشیه های ‌دیدار کتابداران با رهبر انقلاب

رهبر انقلاب تقریبا در بیست و سه دقیقه همه آنچه لازم بود را گفتند. اول از کتابدارها تشکر کرده و این دیدار را رمز احترام به کتاب و کتابخوانی خواندند. از مخاطرات عرصه کتاب گفته و از مطالبات اصلی نظام در این عرصه مواردی را برشمردند.
به گزارش خبرنگار مهر، مسئولان کتابخانه های بزرگ و عمومی و جمعی از کتابداران سراسر کشور امروز با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. این دیدار با حاشیه های جالب و قابل تاملی همراه بود که در پی می خوانید:
کتابخانه ملی هر کشوری "حافظه ملی" آن کشور است، به همین خاطر است که امروز یکی از پراهمیت ترین مشاغل دنیا "اطلاع‌رسانی و کتابداری" است. رشته‌ای که از بدو تولد و نام‌گذاری با کم‌سلیقگی برخی متولیان، مظلوم واقع شد. کتابدار تبدیل به کسی شد که کتاب‌ها را نگه‌ می‌دارد وانبار می کند! رشته‌ای صد درصد علمی و بنیادین که نام "مهندسی اطلاعات" برایش زیبنده‌تر می‌نماید.

ادامه نوشته